˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙

 

 

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

   اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.

     او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

      دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.

         گفت………….

         تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟!

         سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟

        کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت :

        تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟!

     چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.

     گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.

    گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست

تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟!

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

 

در کلاس درس خدا؛

آن هایی که ناله می کنند، رد می شوند؛

آن هایی که صبر می کنند، قبول می شوند؛

آن هایی که شکر می کنند، شاگرد ممتاز می شوند.

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

 

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک

        چرا باید به دور تو بگردم

        ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی

برو با دل بیا تا من بگردم

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب


 

خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک

جالب اینجاست تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی.

ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام!

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب


 

عکس متحرک مذهبی

دلت را خانه ما کن، مصفّا کردنش با من

    به ما دردِ دل افشا کن، مداوا کردنش با من

      اگر گم کرده ای ای دل، کلید استجابت را

         بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من

           بیفشان قطره ی اشکی، که من هستم خریدارش

             بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من

              اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن بازآ

                در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من

               به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم آنی

             طلب کن آنچه می خواهی، مهیّا کردنش با من

           بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را

         بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من

        چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن

       غم فردا مخور، تأمین فردا کردنش با من

    اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت

تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب


 

قابل توجه تمامی کسانی که خیلی راحت به خانم ها تهمت می زنن!!!

«إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»

« کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می سازند،

در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند

و عذاب بزرگی برای آنهاست.

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

 

بهشت و جهنم دو منطقه جغرافیایی نیستند.

      بهشت و جهنم را نباید اینجا و آنجا جستجو کرد

        برای یافتن بهشت و جهنم ، به خویشتن خویش سفر کن

          ذهن ، بهشت می شود.

        ذهن ، جهنم می شود.

      ذهن توان این را دارد که هر یک از این دو باشد.

عرش و فرش الهی در درون ماست.

      همین طور بهشت و جهنم

       ما عادت کرده ایم همه چیز را بیرون از خویش جستجو کنیم

     زیرا سفر به درون ، بسیار دشوار است

ما بیرونی شده ایم

        وقتی به خدا فکر می کنیم ، به آسمان نگاه می کنیم

         خدا شخصی ست که در آسمان منزل دارد

         اما….

      خدا را در درون خود جستجو کن….

او دور از دسترس نیست

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما